درد بی کسی مرا رها نمیکند
تا تو نیستی دلم صفا نمیکند
تا تو نیستی در این محله غریب
هیچ کس توجهی به ما نمیکند
غنچه ها هنوز منتظر نشسته اند
یک نفر بهار را صدا نمیکند
راستی چراکسی من غریبه را
با توی ندیده آشنا نمیکند
آسمان لطف تو پر از ستاره است
چشم های تار من خطا نمیکند
من پر از ترانه های کوچه باغی ام
حیف غصه ات مرا رها نمیکند
حمید هنرجو
کلمات کلیدی :
اشعار و غزلیات
:: برچسبها: